دو رباعی جدید
پنجشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۰۹ ب.ظ
-«امشب رو بخواب با همه تنهایی
چشماتُ ببند ماه من، لالایی...»
با گریه و زیر لب فقط این را گفت:
- هرگز نمیاد دخترم! بابایی...
***
یک فرم گرفت و تیک ِ اوّل را زد
یک بغض میان قلب او درجا زد
«در قید حیات» را علامت نگذاشت
با اشک، خودش جای پدر امضا زد...
6.شهریور.93
۹۳/۰۶/۰۶
وقت کردی به منم ی سری بزن