چه بهاری
دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۰۸ ب.ظ
بهار آمده اما بیا ببین چه بهاری
نه تازگی، نه طراوت؛ نه طرح و نقش و نگاری
نقاب سرد زمستان به چهره دارد و انگار
قرار نیست بیاید در این زمانه بهاری
شکوفه ای که ترور شد و عالمی که نشسته ست
برای فاتحه خواندن کنار سنگ مزاری
و رود رفته از این دشت، غصه دار و سپرده
نگاه خیس خودش را به بغض تلخ قناری
میان خانه تکانی به روی طاقچه دیدم
بلیط آمدنت را بغل گرفته غباری
برای اینکه بیایی دو بال خوب نیاز است
در ایستگاه زمین سالهاست مرده قطاری
هزار سال گذشت و حکایتی که همان است
بهار بی تو می آید ولی ببین چه بهاری..
۹۵/۰۱/۱۶